مانوپارت

درباره مانوپارت

نوآوری در صنعت لازمه حیات و پویایی آن است و صنعت مولد که از پایه‌های اصلی اقتصاد کشور محسوب می شود.

اطلاعات تماس

مجله مانوپارت

6 مدل نوآوری شرکتی برای شرکت‌های مدرن

همه یک ایده نوآورانه هیجان‌انگیز را دوست دارند، اما قبل از اینکه وارد مرحله عمیق‌تری شوید، سازمان شما باید دقیقاً بداند که چه مدل نوآوری شرکتی برای شما مناسب است. ما اغلب شرکت‌هایی را می‌بینیم که در سیلیکون‌ولی می چرخند، به کنفرانس‌ها می‌روند تا ببینند آنجا چه خبر است و به طور کلی عدم انسجام را در فعالیت‌های عملی استارتاپی که منجر به افزایش سود می‌شوند، نشان می‌دهند.

همه مدل‌های موفق نوآوری شرکتی از یک نقطه شروع می‌شوند: ایجاد استراتژی حول آنچه شرکت شما می‌خواهد در آینده به آن دست یابد که می‌تواند از بهبود خدمات مشتری تا ایجاد خطوط جدید تولید باشد. اغلب، این دستور مدیرعامل یا هیئت‌مدیره است و می‌تواند در درک آنچه در نهایت توسط مدیران سطح اجرایی امضا می‌شود بسیار مفید باشد.

مهم است بدانید نوآوری شرکتی چیزی نیست که “از جعبه” بیرون بیاید و برای هر کسب‌وکاری متفاوت است. با این حال، مدل‌های کهن الگوی نوآوری شرکتی می‌تواند شما را در مسیر درست راهنمایی کند.

نوآوری باز در مقابل نوآوری بسته و طیف مدل های نوآوری شرکتی

برای شروع، ارزشش را دارد که با طیف مدل‌های نوآوری شرکتی- از نوآوری بسته تا نوآوری باز آشنا شوید.

برای چندین دهه، ما شاهد بودیم که غول‌های صنعت، آزمایشگاه‌های تحقیق و توسعه عظیمی را می‌سازند تا “نوآوری بزرگ بعدی” را از درون شرکت خود، پیدا کنند. به زبان ساده، این مظهر نوآوری بسته است. در برخی موارد، موفقیت بزرگی را به دنبال خواهد داشت: مثل فولکس واگن بیتل، آیفون و برخی از محبوب‌ترین داروها در بازار امروز. گاهی هم می‌تواند به شکست بزرگی منجر شود: مثل فورد ادسل، تلفن فیس‌بوک و پیام‌رسان نیوتن اپل.

در طرف دیگر طیف، امثال استراتژی اکتساب شرکتی و شتاب‌دهنده نوآوری شرکتی را می یابیم. موانع ورود اغلب در اینجا بسیار پایین‌تر است، زیرا نیازی به یک مرکز تحقیق و توسعه عظیم با کارکنان متخصصان علوم و متخصصان نوآوری نیست.

در اینجا سه نوآوری در پلاستیک پزشکی را بخوانید

نوآوری بسته: برنامه کارآفرینی داخلی/تحقیق و توسعه

همانطور که قبلا ذکر شد، تحقیق و توسعه یک رویکرد بسیار رایج برای مدرن‌کردن شرکت است. با حفظ نوآوری شرکتی کاملاً درونی، «کارآفرینان داخلی» منابعی برای بهبود محصولات موجود و حتی راه‌اندازی استارت‌آپ‌های درون شرکت محسوب می‌شوند. برخلاف اکثر مدل‌های نوآوری باز، این امر حتی برای شروع، نیاز به سرمایه زیادی دارد و بلافاصله سطح ریسک سرمایه‌گذاری‌های داخلی را افزایش می‌دهد. زیرا آنها از پایه ساخته می‌شوند، هیچ تضمینی برای تناسب محصول با بازار ندارند و می‌توانند راهی بسیار عمومی برای شکست باشند. در شرکتی که به صورت عمومی تجارت می‌کند، این شرایط می‌تواند به طور بالقوه برای ارزش بازار، ویران‌کننده و در هیئت مدیره بسیار نامحبوب باشد.

با این وجود، برخی از باهوش‌ترین ذهن‌های جهان ممکن است مسیر کارآفرینی را انتخاب نکرده باشند، بلکه مسیر شرکتی را طی کرده باشند. یک برنامه کارآفرینی داخلی به شناسایی این ذهن‌های بزرگ کمک می‌کند و ابزارهایی را که برای تحقق ایده های بزرگشان نیاز دارند در اختیار آنها قرار می‌دهد و می تواند یک راه عالی برای ایجاد مزیت رقابتی بزرگ و ایجاد محصولات جدید باشد.

نوآوری بسته: برنامه شتاب دهنده شرکتی

بخشی از فرآیند، هنگامی که یکی از برنامه های خود را در یک مکان جدید اجرا می‌کنیم، یافتن یک شریک شرکتی برای انجام آن است (به عنوان مثال، Startup Autobahn، Retailtech Hub، BNP Paribas-Plug and Play). با این حال، مأموریت ما این است که همیشه اجازه اجرای یک برنامه شتاب‌دهنده چند شرکتی را بدهیم تا اطمینان حاصل کنیم که استارتاپ‌ها در هر دسته، تنها به اهداف و مقاصد یک شرکت وابسته نیستند. این باعث برقراری عدالت برای استارتاپ می شود و خطرِ داشتن یک مشتری واحد را کاهش می دهد.

گفته می‌شود، شتاب‌دهنده‌های شرکتی، مجموعه‌های رایجی هستند. شرکت‌هایی مانند دیزنی، بارکلیز و حتی گوگل شتاب‌دهنده‌های خود را راه‌اندازی کرده‌اند که مستقیماً روی چالش‌ها و اهداف تجاری خودشان تمرکز کنند. مزیت این شرکت‌ها این است که تقریباً می‌توانند اطمینان دهند که استارت‌آپ‌هایی را پیدا می‌کنند و با آن‌ها کار می‌کنند که آنها را مستقیماً با آنچه نیاز دارند، پیوند می‌دهد.

اگر یک استارتاپ، نسخه پایلوت یا POC را با شرکتی که شتاب‌دهنده را اداره می‌کند، پیاده‌سازی کند، قدرت چانه‌زنی یا زمان بسیار کمی برای یافتن شرکای دیگر برای آزمایش راه‌حل خود خواهد داشت. این جنبه منفی به طور بالقوه برای طول عمر یک استارتاپ بسیار مضر است. اگر در نهایت، محصول برای آن شرکت کار نکند، ممکن است “تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار داده باشد”. این می تواند برای شرکت استارتاپی – از نظر مالی و روانی – سخت باشد و اغلب منجر به بسته شدن آن شود.

بنابراین، ضمن اطمینان از سطح بالای کنترل استارتاپ‌هایی که در حال شتابدهی هستند، مسئولیت اخلاقی برای اطمینان از اینکه استارتاپ با خواسته‌های شما کم نمی آورد، یکی از مواردی است که می‌تواند شرکت شما را در وضعیت بسیار ضعیفی در جامعه نوآوری قرار دهد.

نوآوری باز: یک “تیم نوآوری” اختصاصی

ما شاهد تغییرات عظیمی در صنعت خدمات مالی از طریق پلتفرم‌های Fintech و Insurtech خود بوده‌ایم – جایی که استارتاپ‌ها در حال ایجاد فناوری‌ای هستند که کاملاً ذهنیت مشتریان را تغییر می‌دهد. هنگامی که یک شرکت، یک بانک، یک بیمه‌گر درباره اینکه استارتاپ‌ها در حال به دست‌آوردن سهم بازار هستند، تصمیمی می‌گیرد یا از آن می‌ترسد، تیمی باید به صورت داخلی تشکیل شود تا با استارتاپ‌های زیرک‌تری که به قلمرو آنها نفوذ می‌کنند، بر روی اینکه چگونه مؤسسه آنها می‌تواند خود را سریعتر در برابر آینده محافظت کند، کار کند.

استراتژی‌های رایجی که پس از بررسی نیازهای آینده کسب‌وکار توسط یک تیم نوآور و عوامل تغییر آن ایجاد می‌شوند، عبارتند از:

افزایش کارایی، ایجاد خطوط تولید جدید، بهبود خدمات به مشتریان و بهبود محصولات موجود از طریق پیشرفت‌های فناوری جدید.

گام بعدی این است که دقیقاً مشخص شود چگونه شرکت از عدم وجود ارتباطات نوآورانه خارجی به یک رویکرد قوی، سازگار و صبورانه برای یافتن مجموعه مناسبی از شرکای استارتاپی برای ایجاد تحول دیجیتالی تبدیل می‌شود.

اینجاست که دیگر مدل‌های نوآوری شرکت‌ها مانند پایگاه نوآوری در سیلیکون ولی، برنامه‌های شتاب‌دهنده خارجی یا حتی پیوستگی رویدادهای نوآوری استارتاپی وارد می‌شوند. برای اینکه تیم نوآوری بتواند کار خود را به طور موثر انجام دهد، باید در میدان باشد، استارتاپ ها را جستجو کند، آنها را رصد کند در حالی که محصولشان را عرضه می‌کنند، تلاش لازم را انجام دهد و یک برنامه آزمایشی ترتیب دهد تا ببیند آیا واقعاً تفاوت ارزشمندی ایجاد می‌کنند یا خیر.

نوآوری باز: پایگاه نوآوری

صنایع مختلف بر مناطق مختلف در سراسر جهان تمرکز دارند. صنعت خودروسازی آمریکا در دیترویت متمرکز بود، لندن محور مالی اروپاست و سیلیکون ولی ظاهراً مزیت مطلقی در فناوری پیشرفته آینده دارد. یک پایگاه نوآوری شرکتی باید در شهرها یا مناطقی مستقر شود که بیشترین احتمال را برای یافتن پیشرفت‌ها در بازار به همراه می‌آورد.

هنگامی که تیم نوآوری جمع‌آوری شد، می‌توان آن‌ها را در مناطق مختلف در پایگاه‌‌های خروجی پراکنده کرد، یا می‌توان آن‌ها را در منطقه اصلی متمرکز کرد. به عنوان مثال، ما برای بسیاری از شرکای بزرگ خود میزبان نوآوری هستیم تا به آن‌ها کمک کنیم گوش به‌ زنگ باشند، به سرعت به ارتباطات جدید واکنش نشان دهند و با استارتاپ‌های بزرگ همکاری کنند.

فرآیند ایجاد یک پایگاه نوآوری موفق عبارتست از شناسایی مکان، استفاده از فرصت های شبکه، تسریع، اجرای آزمایشی و در نهایت گسترش در سطح شرکت. راه‌اندازی پایگاه به تنهایی نباید یک موفقیت در نظر گرفته شود، بلکه صرفاً شروع فرآیند است. یک پایگاه باید به دیگر مدل‌های نوآوری شرکتی گره بخورد تا واقعاً سودمند باشد.

نوآوری باز: شتاب دهنده خارجی / پلت فرم نوآوری باز

یک مدل نوآوری شرکتی کم‌خطر و با پاداش بالقوه بسیار بالا، شتاب‌دهنده خارجی است (یا، همانطور که ما دوست داریم بنامیم، رویکرد پلت‌فرم نوآوری باز).

اولاً، شما هزینه کامل یک برنامه را تقبل نمی‌کنید، بلکه سطحی از تعامل را انتخاب می‌کنید که برای شرکت شما کارایی دارد و از مزایای شبکه وسیعی که قبلاً مونتاژ شده است، بهره می‌برید. ثانیاً، می‌توانید انتخاب کنید که «حق رای» در برنامه داشته باشید – یعنی بیان فعالی که در آن کدام استارتاپ‌ها منشأ هستند، کدام استارتاپ‌ها تحت شتاب قرار می‌گیرند، و کدام استارت‌آپ‌ها را باید ملاقات کنید – که به شما سطحی از کنترل بر روی برنامه می‌دهد که می‌تواند به شدت نتیجه را برای شما بهبود بخشد.

مزیت اصلی یک رویکرد نوآوری واقعاً باز این است که در آن، فرصت های لجام گسیخته‌ای برای کارآفرینان، شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران خطرپذیر برای ملاقات، طوفان فکری و ایجاد روابط پایدار وجود دارد.

نوآوری باز: سرمایه گذاری و مالکیت

سرمایه خطرپذیر شرکتی (CVC) می‌تواند نقشی محوری در نقشه‌ی راه نوآوری شرکتی ایفا کند. در سال گذشته، شاهد انفجاری در میزان شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر (CVC) بوده‌ایم. طبق گزارش CBInsights، در سال 2017، 186 بازوی CVC تازه فعال وجود داشت و فعالیت‌های سرمایه‌گذاری شرکت‌های جهانی با سرمایه‌گذاری 31.2 میلیارد دلاری بر روی تأسیس بیش از 1791 شرکت به بالاترین حد تاریخی رسید. غول‌های سرمایه‌گذاری شرکت‌هایی مانند اینتل‌کپیتال، جی وی و بلومبرگ بتا راه را برای تعریف CVC مدرن هموار کرده‌اند: بازده محور، ارتباط استراتژیک، تیم مستقل و صندوق‌های همیشه سبز.

در این مدل نوآوری باز، دارایی‌های نوآوری خارج از شرکت شروع می شود و خارج از شرکت باقی می ماند. بازوهای CVC اغلب تنها سهام اقلیت را در استارتاپ‌هایی که بر روی آنها سرمایه‌گذاری می کنند، می‌گیرند، اما سرمایه‌گذاری اولیه اغلب منجر به یک رابطه مداوم و قابل‌توجه می‌شود.

منبع:

https://www.plugandplaytechcenter.com/resources/6-corporate-innovation-models-modern-corporation/

شاید این مطالب را نیز دوست داشته باشید:

بومی سازی عایق صوت خودرو در کشور توسط شرکت دانش بنیان عایق خودرو

باتری های مورد استفاده در خودرو های خودران

مروری بر تاریخچه خودرو های خودران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × چهار =